نمایشی به یاد محمد حقوقی
نمایشی به یاد محمد حقوقی
:در آمد
بعضی وقتها هیچ سطری ، هیچ واژه ای ،نگاه به دستهایت نمیکند.نه از درخت میتوانی بنویسی
نه از کوه و دره های خفته در سایه های عصر.نه از آن کلاغی که خیره به روزها ،روی شانه غروب آشیان کرده است.
...........................................
روی سن: یک اتاق سرد، یک اتاق شکل دایره، یک اتاق دور، ابرهای سرد،ابرهای خیس، سایه های
گیج، سایه های منحنی
.روی سن:رعد و برق.......باد
عابران تیره پوش ،عابران مه زده
.روی سن: خط به خط سنگ قبر، سایه ها در دهان مستطیل
مستطیل رو به بعد، بعد رو به مستطیل، مستطیل بعد میشود، بعد مستطیل میشود ،بعد
محو میشود. مستطیل میوزد : مثل باد مثل خواب
.روی سن، درست روبروی نقطه ای سپید ، روی صندلی ، یک علامت سوال ، بیصدا به خواب رفته بود
شیراز تیرماه ۱۳۸۸
ایرج زبردست