نامه ای به اوما
با این همه ستاره و تیرگی ِ پیشانی ، حق داری در شب های
بارانی به دیوار ِ ابرتکیه کنی و من هم چتر نمی دانم چه بگویم را
بالای ِ سر خورشید بگیرم.
اوما طعم اولین حرفهای اوقات ازل . همین روز ها آسمان پایین
می آید و دست ِ خاک می رسد به ماه .
+ نوشته شده در چهارشنبه نهم آبان ۱۳۸۶ ساعت ۴:۴۴ ب.ظ توسط امید
|