نامه جهانگیر هدایت به ایرج زبردست
جناب آقای ایرج زبردست
در این ایام که شعرهای عجیب،شعر سپید،شعر بی وزن و قاعده و مفهوم بدتر از علف هرزه از هر طرف روییده و چه کتاب ها که از این اشعار به خرج شاعر و به نفع ناشر چاپ شده اند.وقتی ما با رباعی ،آن هم رباعی به معنی واقعی چه از نظر فن شعر و چه از نظر مفهوم مواجه میشویم جای شگفتی دارد و سرور بسیار.صادق هدایت رباعی را کاملترین وزن شعر فارسی میداند.نکته دیگر آن است که رباعی مانند داستان کوتاه است.داستانی بسیار کوتاه.در داستان کوتاه ضمن چندین صفحه همه چیز باید گفته شود و شنیده شود و تمام شود.رباعی هم دقیقا همین است.در چهار مصرع موضوع باید مطرح شود،شرح داده شود و به جایی و مکانی و حرفی و مقامی برسد.شما در این زمینه بسیار خوب عمل کرده اید.البته من با شعر نو مخالف نیستم ولی به قول بیژن جلالی شعر باید خودش بیاید نه آن که قلم روی کاغذ بگذاری و زور بزنی تا شعر بیاید! قدری روی کتاب ترانه های خیام و کتاب حکیم عمر خیام کار کردم که در نتیجه کتاب خیام صادق چاپ و اطلاعاتی چند در این زمینه حاصل شد. شما واقعا رباعی میسرایید و از آن دسته هنرمندانی هستید که راهی جز تعریف برای مخاطبتان نمیگذارید و این را تبریک میگویم. مصرعهایی چون:
ـ هر شاخه به دست خویش دارد تبری
ـ هم با همه باش ،هم جدا از همه باش
ـ در هر نرسیدنی رسیدن هم هست
ـ هر گم شدنی کلید پیدا شدن است
ـ آیینه اگر شکست باز آینه است
ـ در باز و به دنبال کلیدیم هنوز
ـ ای خواب تو بیداری و ما در خوابیم
ـ در چشم پرنده آسمان هم قفس است
بسیار دلنشین و تفکر برانگیزند. موفقیت بیشتر شما را خواهانم.
تهران
جهانگیر هدایت