باران که بیاید همه عاشق هستند

ايرج زبردست ............ رباعی سرای معاصر

درباره رباعیات ایرج زبردست / امین فقیری

 
دوباره باد می آید باد
 
شکل دیگر من ( مجموعه رباعی ایرج زبردست )

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امین فقیری

ایرج زبردست دیگر در کار خودش تثبیت شده است ، بزرگان او را پذیرفته اند ، شعرهایش را می خوانند و با عمل و قلم تشویقش می کنند ، اما در این میان وظیفه ایرج زبردست چیست ؟ باید چگونه راهش را ادامه دهد تا به دور از این همه هیاهوهای کتبی و شفاهی ، روز به روز بر بالندگی اش بیفزاید و خدای نکرده مفاهیم شعرهایش همانی نباشد که پنج سال پیش سروده است و امروز به آن رنگ و لعاب تازه ای داده است ؟ او باید خالصانه به کار شعر بپردازد . همچنان که تا به امروز این کار را کرده است . فکر و اندیشه خود را تقویت کند ، جست و جو گر باشد ، با نگاه کنجکاوش به آدم ها و اشیاء و طبیعت بنگرد ، از آن میان جرقه های خاص را برگزیند ؛ جرقه هایی که در جان خواننده تبدیل به شراره هایی ناپیدا شوند ، رباعیاتش را عاشقانه دوست بدارند و یادش باشد که او دارد کار هنری می کند نه کاری سیاسی . البته اگر سیاسی گویی را آن چنان با هم ممزوج کند که تشخیص یکی از دیگری دشوار باشد ، این دیگر منتهای هنر است . بهترین و موجزترین تعریف را « بهاءالدین خرمشاهی » کرده است . آن هم در یک رباعی زیبا :

خیام ز پشت پرده سر مست آمد
با کوزه ای از ترانه در دست آمد
بگذشت هزاره ای و ما چشم به راه
تا نوبت ایرج زبردست آمد

ایرج زبردست دوباره رباعی را از زیر خاکستر قرون بیرون آورده است . رباعی گفته می شد ، پر لطف و احساس برانگیز ، اما همانند جرقه ای بود در آسمان پرستاره ، هیچکس آن را جدی نمی گرفت . انگار همه به دیده تفنن به آن می نگریستند . برای نمونه رباعی های عطار ، مولانا و حافظ که نگاه کنیم ، تعداد آن ها را زیاد می بینیم اما انگار بعد از خیام نباید کسی به دنبال این نوع شعر باشد . البته شعر خیام فریادی همه سویه است در تعریف و بر ضد هر آنچه که هست ، شاعران دیگر به عشق مقام ممتازتری در رباعیاتش داده اند .

گر ماه شوی من آسمان خواهم شد
گر سبزه شوی آب روان خواهم شد
یعنی که بجویمت هر آن گوشه که هست
گر بوسه شوی لب و دهان خواهم شد

از این رباعیات لطیف در ادبیات ما بسیار زیاد است ، حتی در رباعی هایی که معاصران گفته اند ، اما ایرج زبردست یک خشونت و زمختی به واژگان می دهد تا رباعی هایش پرخاش کننده باشند . همان چیزی که بشر قرن بیست و یکمی توقع دارد . سبک هندی و لطایف نازک خیالانه دیگر نقشی در زندگی پر از درد و رنج و آینده ای سرشار از جنگ و خشونت و بمب های خوشه ای و اتم ندارد . این رباعی های نازک دلانه فقط در شرایطی خاصی از خاطر انسان می گذرد ، اما رباعی های ایرج زبردست به زیر و بم زندگی انسان کار دارد و علت استقبال اندیشمندان از این رباعی ها ، دردی است همگانی که در زیر پوست آن ها خوابیده است . کار ایرج زبردست نشتر زدن به این دمل های چرکین است جز اینکه حکایت ، حکایت عشق باشد که واژگان رنگ لطافت صبحگاهی مرغزاران و آب زلال چشمه ساران را می گیرد

شب ، ساعت ابری مرا داد به تو
افتاد نگاه خسته باد به تو
باران زد و خیس شد تن خاطره ها
باران زد و باز یادم افتاد به تو

از این رباعی های نازک خیالانه و خاطره انگیز در کتاب کم است ، اما شعرها بیشتر بوی اعتراض می دهند . اول پرسش دارد ، بین شک و یقین آونگ شده است .

شک ، پنجره ای به روی دنیا واکرد
شک ، آن لغت غریب را معنا کرد
شک ، خیره به زندگی ، حقیقت را هم
بین همه ی دروغ ها پیدا کرد

و حکایت زیبای چرایی و چراهای پرشمار ، عرفان غالب شعر فارسی ، فلسفه وجودی آن و موضوع های گوناگونی که فکر شاعر را مشغول کرده است . همه و همه با بهترین شکلی ارایه شده است . دیگر نمی توان هیچ ایرادی به رباعی های ایرج زبردست گرفت . موضوع ها انتخاب شده و شکل ارایه آن همگی بسیار زیبا هستند . 6 رباعی از 32 رباعی به شکل جدید نوشته اند که خواننده خود در طرز خواندن آن و قطع و وصل های به جا ، باید به آن شکل رباعی بدهد . برای نمونه :

فریاد کشید برگ :
ای داد
ای داد
ای داد
دوباره باد می آید باد
. . .
این بار تن وقت نلرزید
این بار :
افتاد نیفتاد
نیفتاد ، افتاد .

و چند رباعی از این دفتر :

رباعی : « چاه »

شب توبه و صبحدم گناه دگری
گشتیم و نیافتیم راه دگری
از چاه به جای آنکه بیرون آییم
کندیم درون چاه ، چاه دگری


رباعی : « خورشید »

با ثانیه ها مرگ همآغوش شده است
هر شب صفتی آینه بر دوش شده است
تندیس جهان و سایه تاریکی
انگار که خورشید فراموش شده است


رباعی : « وطن »2

رویید هزار آرش از خاک تنم
گل کرد حماسه ای دگر با سخنم
با تیر به آسمان بدوزم خورشید
آنسان که دگر شبی نبیند وطنم


رباعی : « حکایت 2 »

وا کرد صدف دهان : سخاوت این است
موجی همه سجده شد: ارادت این است
سر کرد برون ز آب یک ماهی پیر :
در آبم و تشنه ام : حکایت این است

رباعی : « او »

آغوش سپید بامدادم او شد
آرامش ناگهان یادم او شد
آن سوی کسی نیست ، کسی را دیدم
آیینه به دست هر که دادم ، او شد
......................................

منبع چاپ : روزنامه شرق / ۵ شنبه ۱۱ مرداد ماه ۱۳۹۱  
+ نوشته شده در چهارشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۴:۱۸ ب.ظ توسط امید  | 
دکلمه یک رباعی با صدای
ایرج زبردست / به آدرس زیر
مراجعه شود :            
www.irajzebardast.ir      

متولد 12 /10 /1353

   آثار چاپ شده ایرج زبردست :

باران که بیاید همه عاشق هستند
(چاپ هفتم)

خنده های خیس ( نایاب )

یک سبد آیینه ( نایاب )

نامه های عاشقانه من به اوما ( چاپ دوم )

شکل دیگر من / مجموعه رباعی ایرج زبردست
انتشارات فصل پنجم 1391



کتابهایی که درباره ایرج زبردست
چاپ گردیده است:

حیات دوباره  رباعی / به کوشش استاد
بهادین خرمشاهی و محمد اجاقی ( چاپ دوم / انتشارات نگاه )

خیامی دیگر / گزیده رباعیات
ایرج زبردست / به کوشش مریم
روشن ( نایاب )

ترانه های پر تشویش / تطور و سیر
مضمونی رباعی از حکیم خیام نیشابوری
تا ایرج زبردست / نوشته فیض ا...شریفی

ترجمه 92 رباعی از ایرج زبردست در تاجیکستان
با برگردان  بختیار امین اف



..............................................
شما می توانید نوشته ها و
نظریات ایرج زبردست  را در
اینجا بخوانید و  با او  ارتباط  
داشته باشید.
(حتما با آدرس ایمیل خود
پیام بگذارید)


  • خانه
  • پست الکترونیک
  • آرشیو وبلاگ
  • عناوین نوشته ها
نوشته‌های پیشین
  • مرداد ۱۳۹۴
  • شهریور ۱۳۹۲
  • تیر ۱۳۹۲
  • خرداد ۱۳۹۲
  • اردیبهشت ۱۳۹۲
  • اسفند ۱۳۹۱
  • بهمن ۱۳۹۱
  • دی ۱۳۹۱
  • آذر ۱۳۹۱
  • آبان ۱۳۹۱
  • مهر ۱۳۹۱
  • شهریور ۱۳۹۱
  • مرداد ۱۳۹۱
  • خرداد ۱۳۹۱
  • اردیبهشت ۱۳۹۱
  • اسفند ۱۳۹۰
  • بهمن ۱۳۹۰
  • دی ۱۳۹۰
  • آذر ۱۳۹۰
  • آبان ۱۳۹۰
  • مهر ۱۳۹۰
  • شهریور ۱۳۹۰
  • مرداد ۱۳۹۰
  • تیر ۱۳۹۰
  • اردیبهشت ۱۳۹۰
  • فروردین ۱۳۹۰
  • اسفند ۱۳۸۹
  • بهمن ۱۳۸۹
  • دی ۱۳۸۹
  • آذر ۱۳۸۹
  • آبان ۱۳۸۹
  • مهر ۱۳۸۹
  • شهریور ۱۳۸۹
  • مرداد ۱۳۸۹
  • تیر ۱۳۸۹
  • خرداد ۱۳۸۹
  • آرشيو
آرشیو موضوعی
  • × رباعی ایران
  • × شعر ایران
  • × رباعیات ایرج زبردست
  • × کتابهای ایرج زبردست
  • × عکسهای ایرج زبردست
  • × ایرج زبردست از نگاه دیگران
  • × اخبار
  • × نامه های ایرج زبردست به اوما
  • × خاطرات ایرج زبردست
  • × متفرقه
  • ×عطر حرف
پیوندها
  • همایون شجریان
  • احمد رضا احمدی
  • شمس لنگرودي
  • بیژن جلالی
  • علی باباچاهی
  • محمود کیانوش
  • هرمز عليپور
  • سيروس رادمنش
  • پرويز اسلامپور
  • بهرام اردبيلي
  • بيژن الهي
  • رضا براهني
  • هوشنگ چالنگي
  • خانه هنرمندان ايران
  • عمران صلاحي
  • پرويز خايفي
  • مازیار نوری
  • علیرضا فیروزی
  • كوروش اقامجيدي
  • هزاردستان
  • آواز ايراني
  • وبلاگ دكتر كاووس حسن لي
  • منیرو روانی پور
  • شجاع انوری
  • مشتاقان استاد شهرام ناظری
  • موسیقی ما
  • ابوالفضل علي محمدي
  • عارف عسكری
  • شهراد میدری
  • نشريه ي گوهران
  • انجمن ادبی میر نوروز پل دختر
BLOGFA.COM