مقدمه کتاب شکل دیگر من / تازه ترین مجموعه رباعی ایرج زبردست
مقدمه کتاب شکل دیگر من / مجموعه رباعی ایرج زبردست
این مقدمه ای است که ایرج زبردست در ابتدای کتاب تازه اش ( شکل دیگر من ) نوشته است ، حتا خود آقای ایرج زبردست فکر نمی کرد این مقدمه چاپ شود آن هم با دست خط خودشان.از یک طزف این مقدمه چاپ شد از طرفی دیگر بیست رباعی این شاعر را از کتاب حذف کردند بخوانید:
( همیشه فردایی هست ، فردایی که همیشه با گل های سرخ امید به دیدارش رفته ایم . فردایی شبیه تجسم مینیاتوری ازل ، با پیراهن آبی و گیسوانی که نسیم ، خاطره ی عطر آن را هر صبح برای خاک و آب تعریف می کند . این کتاب شاید قسمتی از فردا باشد ، شاید هم قسمت دیگر کتاب دیگری است ، کتابی که به جای من خواب می بیند و به جای من بیدار می شود . این روزها (امروز ) کمی پیر شده است و کمتر به فردا فکر می کند ، این روزها از آسمان خاکستر و طلسم می بارد و هیچکس به لبهای خورشید ایمان ندارد ، این روزها باد ماه را می دزدد ، آسمان پشت سر زمین پنهان می شود . حتا کلمه ها دهان شاعر را می بندند تا سکوت ترس روی چهره ی وقت نریزد .گاهی تاریکی آنقدر روح آدم را می جود که قدم های مکرر روز هم راه به جایی نمی برد .باری جان متن و نبض حرف این است : تعداد زیادی از رباعیات من در این کتاب نیست ؟! راهی نیست ، راهی جز قدم زدن با زمان نیست .آنقدر باید با سکوت حرف زد تا دفتر ثانیه ها ورق بخورد . تنها صبر این کیمیاگر هستی خوب می داند : همیشه فردایی هست ، فردایی که در چشم های شاد پرستو هزار آسمان پر می زند و با بوسه و بهار به دیدار ما خواهد آمد )
ایرج زبردست / شیراز 27 بهمن 1390