درباره رباعیات ایرج زبردست / امین فقیری

رونمایی تابلوي رباعی «زرتشت» در لس انجلس امریکا

 

تابلوي رباعی «زرتشت» اثر ایرج زبردست

 در آمريكا رونمايي شد

مجموعه نقاشي خط‌هاي «عليرضا كريم پور» در گالري «سيحون» لس آنجلس به نمايش درآمد.

به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عليرضا كريم‌پور در اين نمايشگاه 30 تابلوي نقاشي خط از 21 شاعر را ارائه خواهد كرد كه يكي از اين تابلوها با عنوان «زرتشت» از سروده‌هاي ايرج زبردست - رباعي سراي معاصر ايراني- انتخاب شده است.

اين نمايشگاه كه از اول مرداد آغاز شده تا 12 مرداد ماه در آمريكا ادامه دارد.

نامه ای به اصحاب قلم شکن / ایرج زبردست

 

نامه ای به اصحاب قلم شکن

////////////////////////

 باده با محتسب شهر ننوشی زنهار

بخورد باده ات و سنگ به جام اندازد

/////////////////////////////////////

تهی از معنا ، با سایه ای که در کوچه های ورم کرده ی شهر قدم می زند ، سالهاست شب را تا صحبت مه و ترس کشانده است . هر گاه به ساعت خاکستری اش نگاه می کند ، سطح پر می شود از تاریکی . و عبور گم می شود در سنگلاخ های تردید . دهان ها را بو می کند و می نوشان بی زمان را با چشم و دهان بسته تا دخمه های بی روزن ، تا شام نای مسعود سعد می برد ، تا نمناکی خاک و جان هایی که مسیح بر آنها زار می گرید. باید با اعتراف نشست و به چشم های حقیقتی نگاه کرد که هزار قفل بر دهان دارند . باری تا تعقیب  گسترده ی کابوس در چهره ی بی آرامش محتسب راوی ست ، دیگر جایی برای نفس کشیدن کلمه در حوالی سطر و رباعی های من در کتاب نمی ماند . همان رباعیاتی که چون میوه های ممنوعه از درخت ابتدا ، از درخت ازل به خاک افتاده اند . رباعیاتی که آب از چشم شطح نوشیده اند و پیراهنشان بوی شیخ روزبهان و حلاج می دهد . بهتر از حکایت روشن آب می دانم  یکروز طغیان وقت دست تاریخ را خواهد گرفت و مردم با چراغ صبح غبار از چهره ی دخمه نشینان صبور شب خواهند زدود . آن روز هر کلمه طناب  داری ست بر گردن محتسب ،  باری محتسب ، همان سایه ی دشنه در دست ، که می داند خورشید با نفرین خفاش ها هیچ گاه رو سیاه و محو نخواهد شد . به زودی  همه ی مردم جای گلدسته های مسجد دو جام شراب خواهند دید و موذن با بانگ حی علی الشراب در میخانه ی  صبح را  رو به خورشید باز  خواهد کرد. 

                                                                                                          ایرج زبردست

                                                                                                       شیراز ۱/۵/۱۳۹۱

حذف رباعیات ایرج زبردست از کتاب تازه اش ( شکل دیگر من )

 
هجده رباعی ایرج زبردست در کتاب تازه اش نیست

هجده رباعی ازلی ـ آفرینشی از ایرج زبردست در کتاب ( شکل دیگر من ) اجازه ی چاپ نگرفته است . ایرج زبردست رباعی سرای معاصرگفت : تعداد رباعیات کتاب ( شکل دیگر من ) پنجاه رباعی بود که متاسفانه هجده رباعی آن را وزارت ارشاد مجوز چاپ و انتشار نداد و من در مقدمه ی کتاب اشاره ی کوتاهی به این مسئله کرده ام . رباعیات حذف شده در حال و هوای شاد پرستوی ازل و آفرینش ، خدا و ابلیس نفس می کشیدند . نکته  جالب این است تعدادی از این رباعیات در مطبوعات چاپ شده است اما در این کتاب جایی برای آیینه شدن نداشتند . ایرج زبردست گفت : امیدوارم بتوانم به زودی این رباعی ها و رباعی های چاپ نشده ی دیگرم را به دست مخاطبان برسانم ، راهی نیست تنها باید به صبر ، این کیمیاگر هستی تکیه کرد و به آن  راوی ازل ، همان که می داند همه ی دار و ندار شاعران کلمه است و تماشای رویا . قابل ذکر است همزمان با مجموعه رباعی ( شکل دیگر من ) که انتشارات فصل پنجم آن را چاپ و منتشر کرده است درکشور تاجیکستان 92 رباعی از ایرج زبردست توسط بختیار امینی به خط سیری لیک چاپ گردیده است و قرار است 70 رباعی این رباعی سرای توانا توسط مترجمان بریتانیایی به زبان انگلیسی ترجمه و در اروپا چاپ و توزیع گردد .


رباعیات ایرج زبردست در تاجیکستان ترجمه شد

رباعیات ایرج زبردست در تاجیکستان ترجمه شد

http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1614067

شیراز - خبرگزاری مهر: 92رباعی از ایرج زبردست رباعی سرای معاصر در کشور تاجیکستان به زبان سیری لیک ترجمه شد.

به گزارش خبرنگار مهر، 92 رباعی از ایرج زبردست توسط بختیار امین اف در تیراژ پنج هزار نسخه توسط انتشارات شهپر در کشور تاجیکستان با مقدمه بهادین خرمشاهی به زبان سیری لیک چاپ و منتشر شد.

غیر از این کتاب چند مترجم بریتانیایی نیز مشغول ترجمه 70رباعی ایرج زبردست به زبان انگلیسی در اروپا هستند، این کتاب نیز دراواخر امسال چاپ و انتشار خواهد یافت.

تازه ترین مجموعه رباعی این شاعر رباعی سرا شکل دیگر من نام دارد که به تازگی توسط نشر فصل پنجم در 72 صفحه انتشار یافته است.

در این کتاب سیمین بهبهانی، هوشنگ چالنگی، کریم زمانی، جلال ذوالفنون و استاد باستانی پاریزی به ستایش رباعیات ایرج زبردست پرداخته اند

28 اردیبهشت پاسداشت خیام

 
خیام سوالی بی جواب در حافظه ی بشریت

                                                                                              * ایرج زبردست
 
 
 
1
حالا که باید با دیروز و تماشای روزهای غایب حرف بزنم ، ابتداهای زیادی یکی یکی در چشم های خسته ی منوسیع می شوند ، ابتداهایی که روح خاطره ها و رویاهای آدمی درادامه های نیامده  هستند . یکی از این ابتداها که در زندگی من سر بر شانه ی عمر و راز گذاشته است ، آشنایی و نفس کشیدن دقیقه های من با ادبیات زلال فارسی است . آن روزها که با این ابتدا آشنا شدم سال شصت و هشت بود و شهریور پیراهنش را از تن در آورده بود ، تا پاییز با تاج طلایی اش در باغ های سر به مهر هستی قدم بریزد ، تا جویبار لحظه ها همچنان و برقرار رو به دریای نا پیدای عدم جاری باشد . روی کتیبه ی ابتدا ، شکل پانزده سالگی من حک شده  بود ، شکلی که ردپای واژه و سطر را  در تخیل روشن ازل  کاتب اسرارکرده است

2
آن ابتدا آنقدر دعای کلمات را در من دمید که نیلوفر وحی همه ی جان مرا باغ روشنایی و حرف کرد  . دستی دور همه ی کتاب ها را در من ورق می زد  و تمام شاعران  با هزارو یک شهرزاد روایت تک تک کلمات را در من قصه می کردند . ابتدا ، که چشم های من را دید لمس حس و بیکرانگی دریا و پرستو آنقدر مرا در آغوش کشید که یک باره سال 1374 مثل سکوتی برهنه مسیری شفاف از کشف و تکلم را در من ریخت . نمی دانم صادق هدایت را با خیام شناختم  یا خیام را با صادق هدایت ، فقط می دانم در آن سالهای حالا دور ، با ابتدا دنبال کتابی می گشتم که هنوز هم نام آن را نمی دانم

3
 هوای فلسفی چشمهای خیام سایه ی رنج دانایی را مثل ریزش کابوس ، هراس را دره دره به پاهایم زنجیر کرد .از خیام و عقل تاکستانی اش حرف زدن آن هم در این هوا و ثانیه  ها ی مسدود  قلم را  به سمت های خط زدن حقایق و سکوت سوق می دهد . اگر بخواهم خیام را  چون خوشه ی انگور بفشارم و در کوزه ی متن بریزم حرف هایی باید از راه برسند که آسمان  را هم به فکر فرو می برد . حرف هایی که در حلق زمان شراب می ریزند تا  انتهای خط فقط خیام بماند و سوال هایی که التهاب را در بشریت فریاد می زند . خیام  می داند ، خیام خوب می داند : انسان خوابی و خیالی و دمی است ، می داند انسان بازیچه ای است که میان ابتدا و انتهایی دروغین دست و پا می زند که خرافات چونان عادت در آن بیداد می کند . خیام  راهی را می بیند ، راهی  ملتهب با عابرانی منحنی که هر کدام مستطیلی بر دوش دارند و دهانشان پر از اما و چرا و کجاست ؟ خیام گوهران جان آدمی را تنها در لذت  دم غنیمتی او می داند وبس

4
فاصله ی نجومی  حکیم خیام با دیگر شاعران ایران و جهان بی تردید به اندیشه ی ناب و ارائه ی این تفکر در قالب کوتاهی چون رباعی  بر می گردد . خیام کوتاه و مختصر تمام کتاب هستی را  در یک رباعی می گنجاند . خیام  اینقدر که ازما ظلم دیده است از مردم ممالک دیگر ظلم ندیده است .انسانی که ما ایرانی ها در طول تاریخ هماره تهمت و افترا  را وصله ی اعتبار او کرده ایم . قدر ناشناس ترین انسان های روی زمین ماییم که با حصار تعصب کمند مذهب به سراغ این شاعر عالم سوز رفته ایم . شهرت او را در جهان مدیون فیتز جرالد  هستیم . با این همه ظلم که بر خیام روا داشته ایم باز او نایافتنی ترین شاعر روزگاران و جهان است .خیام به تنهایی فانوس  فلسفه بشریت را بر تارک روزگار آویخته است . خیام همیشه خیام است حتا اگر قبرش را هم با خاک یکسان کنند و بسوزانند نام او از حافظه ی روزگار محو نخواهد شد . خیام فانوسی شعله ور از  حیرت در دست دارد که تا ابدالدهر همه انسا نها چون شب پره گرد این چراغدان حیرت را نفس می کشند . بی گمان  تا این  دایره هست و زمان با چراغ عمر گرد آدمی می چرخد . خیام مثل سوالی بی جوابی است که پژواک آن از ازل تا به ابد شنیده خواهد شد  . بی شک خیام تنها نماینده بشریت در پای حصار زمان است که فریاد می زند : باز آمدنت نیست چو رفتی رفتی

 1391شیراز 26 اردیبهشت 
منبع چاپ : روزنامه شرق ۲۸ اردی بهشت
۱۳۹۱
(  لازم به ذکر است این مطلب با تحریف فراوان در روزنامه ی شرق چاپ گردیده است )
 

مجموعه ی تازه رباعیات ایرج زبردست در نمایشگاه کتاب

 

( شکل دیگر من )

 مجموعه ی تازه رباعیات ایرج زبردست

تهران . نمایشگاه کتاب . انتشارات فصل پنجم . راهرو ۲۳ غرفه ی۲۳

 

کتاب تازه ی ایرج زبردست در نمایشگاه کتاب

 

                                                     خبرگزاری مهر : 

ایرج زبردست با "شکل دیگر من" در نمایشگاه کتاب امسال حضور دارد

روی آدرس زیر کلیک کنید :

http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1583922